خواب میبینم که شب جمعه با سینه زنها حرمت عازمم
اصلا دارم دیگه دق میکنم من این روزا کربلا لازمم
خواب میبینم که شب جمعه با سینه زنها حرمت عازمم
اصلا دارم دیگه دق میکنم من این روزا کربلا لازمم
آقای من
ازما که گوییا به تو خیری نمیرسد
پس خود به لب دعای فرج را زیاد کن
دورت بگردم
من که به جز تو بغلت گریه نکردم
الآن فقط کرببلاست دوای دردم
حس میکنم وابستگیمو به تو و روضه ها
آخر میارم زندگیمو یه روزی کربلا
حالم اصلا خوب نیست
حسین جان برام یه کاری کن
من آبروم رفته عزیزم
آبروداری کن
دورت بگردم
من که به جز تو بغلت گریه نکردم
الآن فقط کرببلاست دوای دردم
گفتند پای نامه ما گریه میکنی
حال شما ز دیدن نامه خراب شد
تو دل ها غم مرده
ارباب یدونه فاطمه آورده
زینب یعنی تو
زهرا یعنی تو
لیلای قلب بابا، یعنی تو
امام زمان قطب عالم امکان
به دعای مادرت به نگاه خواهرت
به شبای جمعه ی کرببلا محتاجم
دل میزنم به دریا، پا میذارم تو جاده
راهی میشم دوباره، با پاهای پیاده
راهی میشم، به سوی خاکی آسمونی
که داره عطر مهربونی، عطر حریم بینشونی
العجل العجل
یا مولای یا صاحب الزمان